برخی از معرفتشناسان معاصر استدلال میکنند که توجیه معرفتی ممکن است به دو شکل کاملاً متمایز در معرض نقض قرار بگیرد. در حالت نخست که آن را نقض شواهد مینامند توجیه معرفتی یکسره از بین میرود، اما در حالت دوم که نقض حُکم نامیده میشود با اینکه بخشی از توجیه شخص از بین میرود هنوز بخش دیگری از توجیه باقی میماند، بنابراین شخص در این ...
بیشتر
برخی از معرفتشناسان معاصر استدلال میکنند که توجیه معرفتی ممکن است به دو شکل کاملاً متمایز در معرض نقض قرار بگیرد. در حالت نخست که آن را نقض شواهد مینامند توجیه معرفتی یکسره از بین میرود، اما در حالت دوم که نقض حُکم نامیده میشود با اینکه بخشی از توجیه شخص از بین میرود هنوز بخش دیگری از توجیه باقی میماند، بنابراین شخص در این حالت تا حدی در باور به گزارة موردنظر موجه خواهد بود. این استدلال از طریق آموزهای به نام آموزة دو منبعیِ توجیه انجام میشود. در این مقاله پس از شرح این استدلال ـ از طریق تمرکز بر نمونهای مشخص از آن که توسط اندرو روتندو (2013) ارائه شده ـ و معرفی آموزة دو منبعی توجیه نشان میدهیم که این آموزه را میتوان به دو شکل مختلف صورتبندی کرد. پس از نشان دادن دلایل ترجیحِ صورتبندی دوم بر صورتبندی نخست، برای قضاوت دربارة صورتبندی دوم آن را با خوانش برگزیدهای از آموزة شواهدگرایی مقایسه میکنیم. نشان میدهیم که هر چند خوانش موردنظر از شواهدگرایی بهتر از صورتبندی دوم آموزة دو منبعی توجیه عمل میکند خود خالی از اِشکال نیست. برای برطرف کردن این اِشکال، صورتبندی دیگری دربارة رابطة توجیه معرفتی و شواهد معرفی میکنیم و شروط لازم و کافی توجیه را به دست میدهیم. مقایسة آموزههای متفاوت توجیه از طریق سنجش عملکرد آنها در سناریوهایی معرفتی انجام میشود که به ترتیب در مقاله معرفی میشوند.